آهسته و آرام آن را بیرون میکشند.
گاهی از سر میآید.
گاهی از ته.
گاهی اصلاً خوب نبسته و موعد آمدنش نیست؛ فقط لگد میزند و ورجه وورجه میکند.
جمله را میگویم.
یکباره جمله را نمیزایند.
کمی به خودمان در نوشتن مجال بدهیم.
مثلاً جمله گاهی اینگونه پا روی کاغذ میگذارد:
ــــــــــ میگوید: “رونویسی.”
ــــــــــ میگویم: خوب، رونویسی چی؟
ــــــــــ میگوید: کار خوب و کلمهی قشنگی است. نیست؟
ـــــــــــ میگویم: آره، ولی با چی؟
ــــــــــ میگوید: “با قلم و کاغذ.”
ــــــــــ میگویم: از روی چی؟
ــــــــــ میگوید: “از روی کتابها.”
ــــــــــ میگویم: از روی کدام کتابها؟
ــــــــــ میگوید: “از روی کتابهای نویسندگانی که در گزینش کلمات کمی وسواساند.”
ــــــــــ میگویم: مثل کی؟
ــــــــــ میگوید: “مثل سیمین، مثل شفیعی، مثل خیلی از … .”
ــــــــــ میگویم: بیشتر نخ بده! مثل خیلی از؟
ــــــــــ میگوید: همین و تمام؛ “رونویسی با قلم و کاغذ از روی کتابهای نویسندگانی که در گزینش کلمات کمی وسواساند؛ مثل سیمین، مثل شفیعی، مثل خیلی از … .”
نکتهی اخلاقی و پایانی اینکه: کمی به خودمان در نوشتن، در زندگی، بیشتر مجال بدهیم.