کتاب لوازم نویسندگی را خواندم. البته فقط جلد نخستش را. آنقدر این کتاب نادر ابراهیمی حرکت و نشانه داشت که خواندنش خستهام کرد. مقدمهچینی بسیار در ابتدای کتاب برای گفتن چند نکته در میانه و پایان کتاب، هم همینطور. نقل قول بسیار، جملات اضافی، و اینهمه القای انقلابیگری در جایجای یک کتاب علمیـــــآموزشی واقعاً خفهکننده نیست؟ هست. کتابی که میتوانست در ۳۰ صفحه جمع شود، نادر ۳۷۸ صفحهاش کرده.
بگذریم. یکسوم از کتاب «فننویسندگی» نادر وزینپور را هم خواندم. ولی دیگر وقتی نیست تا چند خطی دربارهی این نادر بنویسم.