درس‌های استیون کینگ از نویسندگی

کتابی از نشر میلکان با ترجمه‌ی شیرین‌سادات صفوی و با سه پیش‌گفتار کوتاه.

در پیش‌گفتار دوم از کتابی به نام «عناصر سبک»، نوشته‌ی ویلیام استرانک جونیور، تعریف کرده. کنجکاو شده‌ام درباره‌ کتاب و نویسنده‌اش بیشتر بدانم، پس پی‌اش را می‌گیرم احتمالا.

از این‌ها که بگذریم، استیوی روند رشد خودش را در نویسندگی پُراز پستی و بلندی، علاقه، شانس و البته کمی استعداد می‌داند.

از شش سالگی که یک پزشک پرده‌ی گوشش را سه بار سوراخ کرده، از اصول مهم زندگی‌اش این شده: «اگر یک‌بار گولم زدی، شرم بر تو. اگر دوبار گولم زدی، شرم بر من. اگر سه‌بار گولم زدی، شرم بر هر دوی ما.»

در همان سن‌وسال شش‌هفت سالگی از روی کمیک‌های کامبت کیسی کلمه‌به‌کلمه تقلید می‌کرده و البته هرازگاهی توصیفاتی هم از خودش به آن اضافه می‌کند.

روزی مادرش بر پس کله‌ی احمقش می‌زند و به‌اش می‌گوید: استیوی جان، به جای تقلید از این داستان‌های آشغال، بهتر است داستان خودت را بنویسی.

استیوی حرف‌گوش‌کن همین کار را می‌کند و تازه بابت هر داستان، بیست و پنج سِنت از مادرش جایزه می‌گیرد.

چند سال بعد، در حدود یازده سالگی، برای انتشار نخستین داستانش در مجله‌ی «فضایی‌ها» اقدام می‌کند. ولی به دلایلی نامعلوم داستانش از لیست انتشار خط می‌خورد.

تلاش‌هایش ادامه دارد تا آنکه در بیست سال بعد، موفق می‌شود برای اولین بار داستانش را در یکی از مجلات معتبر آمریکائی چاپ کند.

پ.ن:

به کتاب‌های ترجمه‌‌ای خوش‌بین نیستم

حدسم درست بود؛ این کتاب هم مثل خیلی دیگر از کتاب‌های ترجمه‌ای، چندان چنگی به دلم نزد.

تلاش کنم وقتم را بابت این‌گونه برگردان‌ها کمتر هدر دهم.