نام‌آوا: اسم‌صوت سابق | فهرست کاربردی آواها

نام‌آوا‌ها یا اسم‌صوت‌ها الفاظی‌اند که، به‌طور معمول، از طبیعت گرفته می‌شوند و بیان‌گر صداهایی ازقبیل صوت خاصّ انسان یا حیوان و یا صوت به‌هم خوردن چیزی به چیز دیگرند. این صوت‌ها بیشتر به‌صورت تکراری به کار می‌روند.

 

آ

  • آخ — صدای درد یا سوزش ناگهانی
  • آخیش — آوای آسودگی یا راحتی
  • آروغ — صدای خروج گاز معده
  • آسمان‌غُرنبه / آسمان‌غرّان — صدای غرش آسمان یا رعد
  • آه — صوت اندوه یا دلتنگی
  • آهان — صدای درک یا یادآوری ناگهانی
  • آی — ناله‌ی درد یا ترس

 


 

الف 

  • اُخ — صدای ناخشنودی یا بی‌میلی
  • اَخ‌وتُف — آوای نفرت و بیزاری
  • اُغ — صدای تهوع
  • اوخ — فریاد درد ناگهانی
  • اوف — صدای خستگی یا دل‌زدگی
  • اَه — آوای تنفر یا دلخوری
  • اِه‌اِه — آوای نهی و اعتراض

 


 

ب

  • بامب — صدای انفجار یا ضربه‌ی سنگین
  • بِروبِر — حالت نگاه بی‌کلام، شبیه بی‌تفاوتی یا تأمل
  • بشکن — صدای تق‌زدن انگشتان، معمولاً برای جلب توجه یا تحسین
  • بعبع — صدای گوسفند
  • بَغْبَغُو — آواز پرنده، مانند قمری
  • بَه‌ بَه — آوای تحسین یا لذت

 


 

پ

  • پِت‌پِت — صدای فتیله‌ی چراغ در حال تمام شدن
  • پچ‌پچ — نجوا، صدای زیرگوشی یا گفت‌وگوی آرام
  • پَرپَر — صدای بال زدن پرنده
  • پِق — صدای خنده‌ی ناگهانی
  • پُوف — فوتِ خفیف یا دمیدن سبک
  • پیش‌پیش — صدایی برای خواندن یا فراخواندن گربه
  • پیف — آوای بیزاری یا ناراحتی از بو یا مزه‌ی بد
  • پُک — صدای کشیدن سیگار، قلیان یا چپق

 


 

ت

  • تالاپ‌وتالاپ — صدای پا زدن در گِل یا آب
  • تپش — صدای ضربان قلب
  • تُپُق — صدای لغزش زبانی یا تق‌زدن ناگهانی
  • تَتَق‌تَق‌تَق — آوای ریتمیک برای ضرب یا حرکت
  • تِته‌پِته — صدای لکنت و تردید در گفتار
  • تراق‌وتوروق — صدای برخورد دو چیز سخت
  • تِرتِر — صدای اسهال یا خروج مایع
  • تَرَق — صدای شکستن یا ترکیدن
  • تِرِق‌تِرِق — صدای شکستن پی‌درپی
  • ترنگاترنگ — صدای ساز زهی یا تار
  • تَق — صدای برخورد دو جسم کوچک
  • تَقُ‌وتُوق — صدای تیر یا ضربه‌ی پی‌درپی
  • تِک‌تِک / تیک‌تاک — صدای ساعت
  • تِلِپ — صدای افتادن چیزی در آب یا جای نرم
  • تِلِق‌تِلِق — صدای فلزات قراضه هنگام حرکت
  • تِلنگ — صدای زدن انگشت بر دایره یا پوست
  • تِلُوتِلُو — آوایی برای حرکت ناپایدار

 


 

ث

(هنوز موردی برایش سراغ ندارم.)


 

ج

  • جِر / جِرجِر — صدای پاره‌شدن پارچه یا کاغذ
  • جِرواجِر — پاره‌کردن شدید و پی‌درپی
  • جِرینگ‌جِرینگ — صدای زنجیر یا فلز آویزان
  • جِزجِز — صدای سوختن در آتش یا روغن
  • جِقجقه — صدای اسباب‌بازی کودکانه
  • جِغ‌جِغ — غوغای بی‌معنی، هیاهوی درهم
  • جَغوربَغور — آوای درهم و ناخوشایند
  • جِلزُووِلز — صدای سوز و گداز یا سوختن
  • جیرجیر — صدای حشرات یا لولای خشک
  • جیرنگ — صدای شکستن شیشه
  • جیز — صدای تماس آب با روغن داغ
  • جیغ — فریاد بلند ترس یا درد
  • جیک / جیک‌جیک — آواز گنجشک یا پرنده‌ی کوچک

 


 

چ

  • چِخ / چِخِه — صدای نهیب به سگ
  • چَک — صدای سیلی یا ضربه‌ی ناگهانی
  • چِک — صدای قطره‌ی آب
  • چهچه — آواز بلبل و پرندگان خوش‌آواز

 


 

ح

(هنوز موردی برایش سراغ ندارم.)


 

خ

  • خِرخِر — صدای کشیده شدن جسمی روی زمین
  • خُرخُر — صدای گلوی بسته یا خرناس
  • خِرچ‌خِرچ — صدای جویدن چیز ترد
  • خُرناس / خُروپُف — صدای خوابیدن با نفس بلند
  • خِس‌خِس — صدای تنفس سخت یا تنگی نفس
  • خِش‌خِش — صدای ساییدن لباس یا کاغذ

 


 

د

  • دامبول‌ودیمبول — سروصدای ساز و آواز شاد
  • دامپ — صدای افتادن ناگهانی جسم سنگین
  • دَبْدَبِه — صدای دهل و نقاره یا هیاهوی افتادن
  • دَق — صدای کوبیدن یا تقه‌زدن
  • دلِنگ‌دلِنگ — صدای زنگ یا ناقوس
  • دندان‌قروچه — صدای فشردن دندان‌ها بر هم
  • دَنگ — صدای برخورد فلز یا جسم سخت
  • دینگ — صدای اعلان یا زنگ دیجیتال

 


 

ذ

  • ذُق‌ذُق — تیرکشیدن زخم، سوزش پی‌درپی

 


 

ر

  • رِخ‌رِخ — صدای ساییدن چوب
  • رعد — غرش آسمان، تندر

 


 

ز

  • زارت / زِرت — صدای افتادن یا شکست ناهنجار
  • زرت‌وزورت — سروصدای بی‌معنی
  • زاغ‌وزوغ — غوغا و آشوب
  • زِرزِر — صدای گریه‌ی کودک یا غرغر
  • زِر زدن — گفتار بی‌معنی
  • زِق‌زِق / زُق‌زُق — صدای زخم یا درد پی‌درپی
  • زِکی — صوت تمسخر و انکار
  • زمزمه — صدای آرام و پیاپی گفتن
  • زُوزِه — صدای سگ یا گرگ
  • زِهی — آوای تحسین یا افسوس

 


 

س

  • سکسکه
  • سوت

 


 

ش

  • شُپ — فرو رفتن نرم در آب
  • شِپ‌شِپ — صدای پا در آب کم‌عمق یا گل
  •  شِر‌شر — صدای روانِ آب یا باران
  • شَرَغ ـــــ صدای نواختن سیلی
  • شَق ـــــ صدای نواختن محکم
  • شِق — شکستن خشک و ناگهانی
  • شِقَتق — صدای ترکیدن پیاپی یا آتش‌بازی
  • شَلق — افتادن ناگهانی در آب
  • شِلَپ — صدای پاشیدن مایع
  • شِلپْ‌ شُلُوپ ـــــ صدای دست و پا زدن در آب
  • شیون ـــــ صدای ناله و ماتم، گریه‌ی بلند
  • شیهه ـــــ بانگ اسب


 

ص

  • صفیر ـــــ بانگ مرغان و پرندگان، صدای رهاشدن تیر
  • صَلا ـــــ آوایی برای فراخواندن
  • صیحه ـــــ فریاد، بانگ شدید

 


 

ض

  • ضَجّه ـــــ بانگ و فریاد، ناله‌ی شدید

 


 

ط

  • طُپُق ـــــ حرفی را به‌جای حرف دیگری زدن
  • طنین ـــــ صدای ساز و طبل را گویند
  •  طَرق — کوبش تند و آهنگین
  • طَرق‌طَرق — تکرار خشک و آهنین ضربه‌ها
  • طِق — صدای شکستن یا جرقه‌ی ناگهانی

 


 

ظ

 (من موردی برای آن سراغ ندارم.)


 

ع 

  • عربده ـــــ نامی برای بانگ و فریاد، نعره
  • عَرعَر ـــــ صدای خر، بانگ الاغ
  • عُق ـــــ حالت تهوع
  • عوعو ـــــ صدای سگ

 


 

غ

  • غارغار ـــــ آواز کلاغ
  • غاروغُور ـــــ صدای شکم، هرج‌ومرج
  • غُر ـــــ آهسته حرف زدن
  • غُرمبه ـــــ صدای آسمان
  • غُرّان ـــــ فریادکنان، غرنده
  • غِرِچ‌غِرِچ | قِرچ‌قِرچ ـــــ ساییدن دندان‌ها با فشار
  • غِرغِره | قِرقِره ـــــ گردانیدن مایعی در دهان
  • غرّولُند ـــــ غُر، نِق، سخن آهسته از روی خشم و اعتراض
  • غریو ـــــ فریاد، فغان
  • غِژغِژ ـــــ صدای کفش
  • غِشْغِرق/قِشْقِرق ـــــ دادوفریاد
  • غَش‌غَش ـــــ خندیدن تا حد بی‌تابی
  • غُلغل ـــــ غُلغل کتری، غُلغل قلیان
  • غو ـــــ بانگ و فریاد، غریو

 


 

ف

  • فِش | فِش‌فِش ـــــ صدای بیرون ریختن مایعی از جایی باریک با فشار

 


 

ق

  • قارقار ـــــ آوای کلاغ
  • قاروقُور ـــــ آواز شکم!
  • قِژ | قِژقِژ ـــــ صدای سُر خوردن و سایش دو فلز
  • قُدقُد ـــــ صدای مرغ پس از تخم گذاشتن
  • قِرقِر ـــــ صدای چرخ یا دولاب، هنگام چرخیدن | صدای لولای در، هنگام بازوبسته شدن
  • قُرقُر | قرقر کردن ـــــ غُرغُر، اعتراض، نق‌نق
  • قُلُپ قُلُپ ـــــ جرعه جرعه
  • قوقو | قوقولی‌قوقو ـــــ بانگ خروس
  • قهقه ـــــ نامی برای خنده

 


 

ک

  • کِخ ـــــ صوت برای بازداشتن کودکان از چیز کثیف و بیماری‌زا
  • کِرکِر ـــــ خنده‌ی دراز و بیش از اندازه
  • کِش‌کِش ـــــ برای برانگیزاندن سگ
  • کَل‌کَل ـــــ یاوه‌گویی برای هم
  • کُواک‌کُواک ـــــ صدای اردک
  • کُوکُو ـــــ آواز فاخته
  • کیش | کیش‌کیش ـــــ برای راندن مرغ

 


 

گ

  • گارامبی ـــــ ناگهانی و باصدا به جایی خوردن
  • گُر | گُرگُر ـــــ صدای شعله کشیدن آتش
  • گُرومپ ـــــ صدای سنگین

 


 

ل

  • لَپ‌لَپ ـــــ صدای آب‌خوردن سگ
  • لِخ‌ولِخ ـــــ صدای کشیدن کفش کهنه روی زمین
  • لُند | لُنده ـــــ با غضب زیرلب سخن گفتن
  • لَه‌لَه ـــــ آواز نفس پیاپی با بیرون کردن زبان هنگام تشنگی

 


 

م

  • ماچ ـــــ صدای بوسه
  • مِلِچ‌مِلِچ ـــــ صدای دهان به هنگام غذا خوردن
  • مِنُ‌ومِن ـــــ سخن بریده‌بریده و با تأنی زیاد
  • مویه ـــــ گریه و ناله
  • میومیو ـــــ صدای گربه

 


 

ن

  • نُچ | نوچ ـــــ نه عامیانه
  • نُچ‌نُچ | نوچ‌نوچ ـــــ صدایی برای بیان تأسف از کار ناخوشایند یا غیرمنتظره
  • نِق | نِق‌نِقو | نِغ | نِغ‌نِغو ـــــ پُرحرف، غُر زن
  • نعره ـــــ نامی برای فریاد
  • نِک‌وناله ـــــ نام ناله و زاری

 


 

و

  • واق‌واق ـــــ صدای سگ
  • واه‌واه ـــــ برای بیان تعجب و جاخوردگی
  • واویلا ـــــ برای بیان شکایت از دشواری کار
  • وِر | وِر زدن | وِراجی ـــــ حرف بی‌خود، پرحرفی
  • وِز | وِزوِز ـــــ صدای پشه و مگس
  • وَغ ــــــ پارس و آواز سگ
  • وِلْوِلِه ـــــ سروصدا هیاهو، آشوب
  • وَنگ ـــــ داد‌وفریاد، گریه با دادوفریاد
  • وَه ـــــ صوتی برای تحسین و آفرین

 


 

ه

  • هاپ ـــــ صدای سگ
  • هارت‌وپورت ـــــ سروصدا، جاروجنجال
  • هاف‌هاف ـــــ صدای سگ پیر
  • هان ـــــ کلمه‌ای برای آگاه‌ساختن یا برحذرداشتن
  • های‌های ـــــ شور و گریه‌ی ماتم‌زدگان
  • های‌و‌هوی ـــــ هیاهو، شور و غوغا
  • هُر ـــــ صدای استفراغ
  • هِر ــــ صدای فروریختن بنا
  • هُرت ــــ صدای بالاکشیدن مایعات به دهان
  • هُری ـــــ صدای فروریختن دل از ترس
  • هِق‌هِق ـــــ صدای گریه‌ی شدید
  • هلهله ـــــ آواز بلند شادی
  • همهمه ـــــ صدای درهم‌وبرهم
  • هِن | هِنُ‌وهِن ـــــ صدای نفس با زحمت و ناشی از خستگی
  • هو ـــــ بانگ و فریاد
  • هَوار ـــــ دادوفریاد و سروصدا
  • هوهوی ـــــ صدای جغد
  • هی | هی‌هی ـــــ برای راندن الاغ و بعضی دیگر از حیوانات
  • هیس ـــــ صوتی است که از آن امر به آهسته گفتن یا سکوت کردن خواهند.
  • هِه ـــــ صدایی که وقتی خواهند دهان شخصی را بوی کنند از او بر گوش می‌خورد.

 


 

ی

  • یَلّی ـــــ بانگ و فریادی که در حالت مستی و یا هنگام رسیدن خبر خوش می‌نمایند.