پرده‌ی دوم | نوجوانی | وقتی برای اولین‌بار قضاوت شدی

توی مدرسه چیزی گفتی و بقیه زدن زیر خنده؟
یک لحظه داغ شدی، واژه‌هات قفل شدند، و دلت خواست همان‌جا برای همیشه ناپدید شوی.
بعد، تا مدت‌ها قبل از هر حرفی، فکر می‌کردی:
«اگه دوباره مسخره‌م کنن چی؟ اگه اشتباه بگم چی؟»
تا سال‌های بعد شاید هنوز همان صدای خنده در گوشت ماند.
و هر بار خواستی حرف بزنی، چیزی درونت گفت:
«ساکت باش که ساکت‌بودن برات بهتره.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *