تا حالا کتابی با کلمات بی‌نقطه خوانده‌اید؟

بعداز‌ ظهر، سراغ کتاب روش نویسدگی اسدالله مبشری رفتم و الان صفحه‌ی سی و پنجم آن هستم.

روش نویسندگی در این چاپی که من از آن به دست دارم کتابی کهنه، کم‌حجم ـــــ صد و سه صفحه ـــــ و پر از کلمات بی‌نقطه و ناخواناست. ولی بی‌شک به سبب آن‌همه نکات درست و درس‌آموزی که در آن هست حتی با همین کیفیت چاپ هم باید آن را بارها خواند.

چند نکته از آن را، پس از اتمام مطالعه، برای‌تان این‌جا می‌آورم.

ـــــ هرگز نباید ساده نوشتن را فدای رنگین نوشتن کرد. نخست باید ساده و رسا نوشت هر چند جمله‌ها و اسلوب سخن بی‌نمک و خشن باشد.

ـــــ هرگز نباید صحت را فدای جمال کرد. صحت و سلامت جمال طبیعی دارد.

ـــــ باید نویسنده نوشتۀ خود را با آنچه فکر کرده است مقایسه کند و اندازه بگیرد و هدفی غیر از صریح و روشن گفتن و صمیمانه گفتن نداشته باشد. زیرا صراحت و روشنی اصل است و باقی همه ممنوع.

ـــــ وقتی درون کمال گرفت سبک بوجود می‌آید.

ـــــ اگر تکرار کلمه‌ای، درستی سبک و سلامتی معنی را تأمین کند نباید بعنوان اینکه زیبانیست از آن چشم پوشید. بقول پاسکال “اگر کلمه‌ای خود را بر نویسنده تحمیل کند تکرار آن واجب است.”

ـــــ باید بیشتر خط زد و کمتر افزود. افکار و کلمات زائد را باید دور ریخت هرچند این کار بسی دشوار است و کمتر کسی می‌تواند نوشته و فکر خود را که پاره‌ای از وجود اوست دلیرانه به دور اندازد. صرفنظر کردن از مطالب حشو زائد از فراهم آوردن معانی لازم دشوارتر است. می‌گویند: «یک شعر بی‌عیب بیک دیوان می‌ارزد.»

ـــــ پاسخ این پرسش‌ها میزان ارزش نوشته را نمودار می‌کند:

  • کلمات و مطالب از نظر خواننده ناشناخته نیست؟
  • هماهنگی و تناسب دارد؟
  • جمله‌ها آئینه منظور هست و همه فروغ معنی را منعکس کرده است؟
  • آیا موضوع کامل است و آنچه را می‌خواهیم نشان می‌دهد؟
  • پیوند جمله‌ها چنان هست که خواننده آرام و راحت سر منزل نتیجه دررسد؟
  • اختصار و صراحت و شباهت بواقع و صحت در سخن آشکار است؟
  • سرعت لازم مراعات شده است؟
  • خواننده دامان زمان را لمس می‌کند و استواری مکان را احساس می‌نماید؟ به‌منظره‌ای که در برابر چشمانش خلق شده توجه دارد؟ اشخاص بی‌دقت جلب شده‌اند؟
  • خواننده را خسته نکرده‌ایم و به او مجال داده‌ایم که بی‌خستگی، راه خود را به‌پیماید و جرعۀ معنی را قطره قطره بنوشد تا لذتش را ادراک و با نشاط و نیرو راه سپرد؟
  • آیا یک فکر ضعیف و فرعی را از فکر اساسی موضوع قویتر نشان نداده‌یم؟