وبگاه سیدعلی غفاری | روان‌شناسی اجتماعی

انتظاراتی که واقعیت می‌سازند | بررسی اثر پیگمالیون در آموزش و رفتار انسانی

موفقیت همیشه از استعداد نمی‌آید؛ گاهی از نگاه دیگران زاده می‌شود. در سال ۱۹۶۸، رابرت روزنتال (Robert Rosenthal) و لورین جیکوبسون (Lenore Jacobson) با آزمایشی در یکی از مدارس ابتدایی سان‌فرانسیسکو نشان دادند که انتظارات معلمان می‌تواند به‌تنهایی سرنوشت تحصیلی دانش‌آموزان را تغییر دهد. آنان مدعی شدند که گروهی از دانش‌آموزان، بر اساس نتایج یک آزمون، پتانسیل جهش هوشی در آینده‌ای نزدیک دارند؛ اما در واقع، این انتخاب کاملاً تصادفی بود. چند ماه بعد، همان کودکان واقعاً پیشرفت چشمگیری در نمرات و اعتماد‌به‌نفس نشان دادند. این پدیده که بعدها «اثر پیگمالیون» (Pygmalion Effect) نام گرفت، نشان داد ادراک و انتظار، نه فقط بازتاب واقعیت، بلکه عامل سازنده‌ی آن است. این مقاله با بررسی آزمایش روزنتال و جیکوبسون (۱۹۶۸)، روش اجرا، نتایج و پیامدهای گسترده‌ی آن در آموزش و روابط انسانی را تحلیل می‌کند.

در این پژوهش، روزنتال و جیکوبسون با هدف بررسی تأثیر «انتظار معلم» بر پیشرفت تحصیلی، آزمایشی در دبستانی دولتی در حومه‌ی سان‌فرانسیسکو طراحی کردند (Rosenthal & Jacobson, 1968). آنان در آغاز سال تحصیلی، آزمونی به نام Test of Intellectual Blooming را میان تمام دانش‌آموزان اجرا کردند، اما برخلاف تصور مدیر و معلمان، این آزمون واقعی نبود و صرفاً ابزاری برای انتخاب تصادفی گروهی از دانش‌آموزان به‌عنوان «نوظهوران» یا intellectual bloomers محسوب می‌شد. پژوهشگران به معلمان اطلاع دادند که این گروه ۲۰ درصدی، بنا بر نتایج آزمون، استعداد جهش شناختی در آینده دارند. سپس بدون هیچ مداخله‌ی آموزشی خاصی، کلاس‌ها طبق روال عادی ادامه یافتند. چند ماه بعد، ارزیابی‌های جدید نشان داد دانش‌آموزانی که به‌عنوان «نوظهور» معرفی شده بودند، به‌طور معناداری در نمرات، میزان توجه در کلاس، و ارزیابی‌های رفتاری پیشرفت کرده‌اند.

روشن شد که تفاوت اصلی نه در هوش یا توانایی واقعی دانش‌آموزان، بلکه در نگرش و رفتار معلمان نهفته بود. هنگامی که معلم باور داشت شاگردی «باهوش‌تر از بقیه» است، ناخودآگاه با او گرم‌تر، صبورتر و تشویق‌آمیزتر رفتار می‌کرد، تماس چشمی بیشتری برقرار می‌کرد، بازخوردهای دقیق‌تری می‌داد و فرصت‌های یادگیری بیشتری در اختیارش می‌گذاشت. در مقابل، شاگردانی که چنین انتظاری از آن‌ها نمی‌رفت، کمتر مورد توجه قرار می‌گرفتند و حتی اشتباهاتشان سخت‌تر قضاوت می‌شد. در نتیجه، انتظارات ذهنی معلم به پیش‌بینی خودتحقق‌بخش تبدیل شد؛ یعنی همان تصوری که از شاگرد داشت، با گذر زمان در رفتار و عملکرد واقعی او نمود یافت. این یافته، مفهوم «اثر پیگمالیون» را در روان‌شناسی اجتماعی تثبیت کرد: این‌که باورهای ما درباره‌ی دیگران می‌تواند واقعیت آن‌ها را دگرگون کند.

اثر پیگمالیون فراتر از کلاس درس رفت و به استعاره‌ای از خود جامعه بدل شد. همان سازوکاری که در رابطه‌ی معلم و شاگرد دیده شد، در محیط‌های کاری، روابط والدین و فرزندان، و حتی نظام‌های مدیریتی و سیاسی نیز بازتاب یافت: جایی که انتظارات، رفتار را می‌سازند و پیش‌داوری‌ها واقعیت را شکل می‌دهند. پژوهش‌های بعدی در روان‌شناسی اجتماعی و سازمانی، از جمله مطالعات ادوارد جونس (Edward E. Jones) و رابرت مرتون (Robert K. Merton)، نشان دادند که پیش‌گویی‌های خودتحقق‌بخش نه‌تنها در روابط فردی بلکه در ساختارهای اجتماعی هم عمل می‌کنند. به این ترتیب، اثر پیگمالیون به نمادی از قدرت پنهان نگرش‌ها و داوری‌های انسانی تبدیل شد: قدرتی که می‌تواند هم انگیزه‌زا باشد و هم محدودکننده، هم سازنده و هم تباه‌کننده.


مطالعه‌ی بیشتر↓

  • Rosenthal, R., & Jacobson, L. (1968). Pygmalion in the classroom: Teacher expectation and pupils’ intellectual development.
  • Merton, R. K. (1948). The self-fulfilling prophecy.
  • Jones, E. E. (1986). Interpersonal perception.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *