برخلاف تصور رایج که جمع باعث امنیت و همیاری بیشتر میشود، وقتی افراد در جمع حضور دارند، احتمال کمکرسانی به کسی که در خطر است کاهش مییابد. این پدیده، که به «اثر تماشاگر» (bystander effect) معروف شده است، برای نخستین بار بهصورت تجربی توسط بیب لاتنه (Bibb Latané) و جان دارلی (John Darley) در سال ۱۹۶۸ مورد مطالعه قرار گرفت. پژوهشگران دریافتند که هرچه تعداد افرادی که در صحنه حضور دارند بیشتر باشد، احتمال مداخله یک فرد کاهش مییابد. یافتهها نشان داد که عوامل روانشناختی نظیر مسئولیتزدایی جمعی و کاهش احساس اضطراب فردی میتوانند نقش تعیینکنندهای در رفتار کمکرسانی ایفا کنند و این نتیجه، برخلاف پیشفرضهای اخلاقی و شهودی درباره همدلی انسانی، تأملبرانگیز بود. این مقاله با بررسی آزمایش کلاسیک لاتنه و دارلی (۱۹۶۸)، ابتدا روششناسی و طراحی موقعیت آزمایشی را تحلیل میکند و سپس یافتهها و پیامدهای روانشناختی آنها را مورد بحث قرار میدهد.
لاتنه و دارلی (۱۹۶۸) برای مطالعهی اثر تماشاگر، ۶۸ دانشجوی داوطلب دانشگاه نیویورک را انتخاب کردند و به آنها اطلاع دادند که در یک تحقیق درباره «ارتباطات فردی و واکنش در موقعیتهای اضطراری» شرکت میکنند. شرکتکنندگان هیچ پیشاطلاعی از ماهیت واقعی موقعیت اضطراری نداشتند تا رفتارشان طبیعی باقی بماند.
آزمایش شامل سه وضعیت اصلی بود: شرکتکننده تنها در اتاق، حضور یک تماشاگر غیرفعال، و حضور چند تماشاگر غیرفعال (حداکثر چهار نفر دیگر). محرک اضطراری، صدای یک فرد واقعی یا ضبط شده بود که از طریق بلندگو فریاد میزد و نیاز فوری به کمک داشت، مثلاً اعلام میکرد دچار تشنج شده است. پژوهشگران با دقت زمان واکنش فرد را از لحظه آغاز فریاد تا اولین اقدام عملی ثبت کردند و نوع اقدام را نیز کدگذاری کردند: تماس با مسئول، ورود مستقیم به موقعیت، یا عدم مداخله.
در شرایط «تنها بودن»، ۸۵٪ از شرکتکنندگان بلافاصله یا در کمتر از دو دقیقه واکنش نشان دادند و اقدام عملی انجام دادند. در شرایط حضور یک تماشاگر، این میزان به ۶۳٪ کاهش یافت و زمان پاسخدهی به طور میانگین ۵۰٪ طولانیتر شد. در حضور چهار تماشاگر غیرفعال، تنها ۳۳٪ از شرکتکنندگان اقدام کردند و بیشتر افراد به حالت «انتظار و مشاهده» فرو رفتند، حتی با وجود صدای فریاد پیوسته و علامتهای واضح اضطراری.
لاتنه و دارلی برای کنترل متغیرهای محیطی، همه اتاقها را یکسان کردند: نور، فاصله شرکتکننده تا بلندگو، صداهای پسزمینه و حضور پژوهشگر در اتاق از پیش تعیین و استاندارد شده بود. به علاوه، برای اطمینان از اثر صرف «تعداد تماشاگران»، پژوهشگران نقش تماشاگران را کاملاً آموزش داده و اطمینان حاصل کردند که هیچکدام در شرایط اضطراری مداخله نکنند. تمام این جزئیات موجب شد تا نتایج بهطور دقیق به متغیر مستقل تعداد تماشاگران و متغیر وابسته رفتار کمکرسانی نسبت داده شود.
یافتههای لاتنه و دارلی (۱۹۶۸) نشان داد که کاهش کمکرسانی در حضور جمع، تنها ناشی از فقدان انگیزه یا بیتفاوتی فردی نیست، بلکه مکانیسمهای روانشناختی پیچیدهای در کار هستند. یکی از مهمترین این مکانیسمها، مسئولیتزدایی جمعی است؛ وقتی افراد در جمع حضور دارند، هر فرد احساس میکند که مسئولیت مداخله بر عهده دیگران است و بنابراین انگیزه برای اقدام کاهش مییابد. مکانیسم دوم، پراکسی اجتماعی (social influence) است؛ افراد با مشاهدهی رفتار بیعمل دیگران، رفتار خود را تنظیم میکنند و در نتیجه از مداخله صرفنظر میکنند، زیرا غیرفعالی دیگران بهعنوان نشانهای از «عدم ضرورت کمک» تفسیر میشود.
همچنین، حضور جمع باعث افزایش اضطراب اجتماعی و ارزیابی موقعیتی میشود. فردی که با شرایط اضطراری مواجه است، ممکن است از ترس قضاوت منفی یا اشتباه در کمکرسانی دست بکشد. این عوامل در کنار هم، توضیح میدهند که چرا حتی افراد دارای انگیزه اخلاقی قوی و همدلی بالا، در موقعیتهای گروهی ممکن است واکنش عملی نشان ندهند.
مطالعهی بیشتر↓
Latané, B., & Darley, J. M. (1968). Group inhibition of bystander intervention in emergencies.