وقتی رفتار انسان با باورهایش در تضاد قرار میگیرد، ذهن چه واکنشی نشان میدهد؟ در سال ۱۹۵۹، دو روانشناس آمریکایی، لئون فستینگر و جیمز کارلزمیث در دانشگاه استنفورد آزمایشی طراحی کردند تا سازوکار درونیِ این تعارض را آشکار کنند. آنان میکوشیدند نشان دهند که انسان، هنگامی که ناچار به انجام عملی ناسازگار با باور خویش میشود، صرفاً دچار احساس ناخوشایند نمیگردد، بلکه برای بازگرداندن توازن درونی، نظام باورهای خود را بازنویسی میکند تا رفتار انجامشده را موجه سازد. این پژوهش، شالودهی نظریهای شد که فستینگر آن را ناهماهنگی شناختی (cognitive dissonance) نامید؛ وضعیتی تنشزا که در آن ذهن، برای حفظ انسجام درونی، واقعیت را چنان بازآرایی میکند که با خودِ پیشیناش در ستیز نماند (Festinger & Carlsmith, 1959).
برای بررسی عملی این مفهوم، فستینگر و کارلزمیث از یک آزمایش کلاسیک استفاده کردند که در آن شرکتکنندگان ۷۱ دانشجو از دانشجویان دانشگاه استنفورد بودند. آنان از شرکتکنندگان خواستند یک وظیفهی نسبتاً کسالتآور—جابهجایی و چرخاندن قطعات کوچک روی یک تخته—را انجام دهند و سپس برخی از آنان را متقاعد کردند که به فرد بعدی بگویند این فعالیت سرگرمکننده و جالب است. بدین ترتیب، شرکتکنندگان در موقعیتی قرار گرفتند که رفتارشان (گفتن اینکه کار جالب و سرگرمکننده است) با باور درونیشان (احساس کسالت و بیمعنایی کار) در تضاد بود. این تضاد دقیقاً همان نقطهای بود که فستینگر و کارلزمیث میخواستند اثر ناهماهنگی شناختی را مشاهده کنند.
در مرحلهی بعد، پژوهشگران بهطور تصادفی به برخی از شرکتکنندگان تنها یک دلار پاداش دادند و به برخی دیگر بیست دلار. تفاوت مبلغ پاداش، نقطهی کلیدی آزمایش بود. آنانی که بیست دلار دریافت کردند، بهسادگی میتوانستند دروغ خود را با منطق بیرونی توجیه کنند: «به خاطر پول این کار را کردم». اما کسانی که فقط یک دلار گرفته بودند، دلیل کافی برای دروغگویی نداشتند؛ در نتیجه ذهنشان برای کاهش تنش درونی، دست به بازنویسی واقعیت زد. آنان در گزارشهای بعدی اظهار کردند که کار واقعاً جالبتر از آن چیزی بوده که تصور میکردند. فستینگر این دگرگونیِ درونی را شاهدی بر قدرت ناهماهنگی شناختی دانست: ذهن، برای حفظ تصویر مثبت از خود، باورها را تغییر میدهد تا رفتار ناسازگار با آنها را توجیه کند.
مطالعهی بیشتر↓
Festinger, L., & Carlsmith, J. M. (1959). Cognitive consequences of forced compliance.