خم‌وچم | گلچینی از اصطلاحات عامیانه

این فهرست ترکیبات و اصطلاحات عامیانه‌ای است که در طی زمان از محاوره و کتاب‌ها جمع‌آوری شده و در گوشه‌ای از دفتر ثبت کرده‌ام.

آ

  • آب از آب نجبید
  • آب به روی زدن
  • آب پاکی را روی دستش نریز
  • آب دهان آمدن
  • آبم می‌کند
  • آب نطلبیده
  • آب‌ها از آسیاب افتاد
  • آدم کُرّه‌بز
  • آش دهن‌سوز
  • آفتاب زرد

الف

  • ابروها را درهم کشید
  • ابوطیاره
  • اخم به هم کشیده
  • از آب‌گرفته
  • از آدم به دور
  • از آن بتر
  • از پاافتاده
  • از جنگ برگشته
  • از چارباغ تا دم سرشور
  • از خر شیطان فرود آمدن
  • اختیاری چاردیواری
  • از شما چه پنهان
  • افندی (افندی‌پیزی)
  • اکبیری
  • الدنگ
  • امشو
  • ای داد از تو / ای داد بر من

ب

  • باب دندان
  • با تپانچه تند آتش کرد
  • با پنبه سر بریدن
  • باروبنه
  • باداباد
  • بتر از بد
  • بدم می‌آید
  • بدوبیراه
  • برآماسیده و ماسیده
  • برای اهلش باید گفت
  • بر باد دادن
  • بر سیم آخر زدن
  • چشم‌هایش برق می‌زد
  • بروبیا
  • بزدل
  • بغرنج
  • بگومگو
  • بلغور
  • بلوا
  • بلوف
  • بو بردن
  • بووبرنگ
  • بها شکستن
  • به تنگ آمده‌ایم
  • به چشم آمدن
  • به خود آمدن
  • به دامان بلا چسبی
  • به روی خود نمی‌آورد
  • به‌سلامت
  • به‌گوشش خوانده که
  • به‌هرحال
  • بیخ ریشم ماندند
  • بی‌خود
  • بی‌راه نمی‌گوید
  • بی‌گدار به آب زدن
  • بی‌هوار و هوله

پ

  • پاپیچ عمر
  • پاچه‌ورمالیده
  • پاره‌پوره
  • پاییدن
  • پخشید / پخشیده
  • پدرسوخته
  • پدرمرده
  • پرپر شدن
  • پرسه زدن
  • پستو
  • پس‌کوچه
  • پشنگ
  • پشّه‌بند
  • پُک / پک می‌زد
  • پلکیدن
  • پنبه و چینه
  • پنجره‌ها بسته و درها گرفته کیپ
  • پوده و سوده
  • پوز
  • پوزخند
  • پوک و پیر
  • پیچ واپیچ
  • پیسی
  • پیش می‌آید
  • پیله کردن

ت

  • تروخشکش کردن
  • تکمه
  • تک و توک
  • تلنگر
  • تن به ظلم دادن
  • تنگ غروب
  • توپ و تشر
  • تف بر …
  • تک و تنها
  • توبۀ گرگ
  • توله
  • تیپای بیغاره
  • تیرباران کردند
  • تیرهای کاری

ث

  • (هنوز اصطلاح وارد نشده)

ج

  • جا افتادن / جا نیفتادن
  • جا خوردن
  • جاروجنجال
  • جان برادر / جان خواهر
  • جان دارم
  • جانم به لب آمد
  • جای شکر باز هم باقی است
  • جگرم خون مکن
  • جوربه‌جور
  • جور در آمد
  • جون / جونم

چ

  • چانه زدن
  • چپق (چیق چاق کرده)
  • چانه گرم کردن
  • چشم واکردم
  • چندش
  • چندوچون
  • چوب‌دار
  • چها
  • چه بد شد
  • چه بگویم
  • چه پنهان
  • چه پیش آید
  • چها کردی

ح

  • حال دادن
  • حرف به خرجش نرود
  • حرف جفنگ
  • حرف مفت
  • حقا
  • حوصله کردم

خ

  • خاک بر باد دادن
  • خدا نکند / خدا نکرده
  • خب بگو
  • خرشان کرده
  • خزعبلات
  • خسته در کوه و کمر مانده
  • خط خرچنگ قورباغه
  • خم و چم
  • خندۀ قهقاه
  • خواب خرگوشی
  • خوابم نمی‌آید
  • خوب‌تر از خوب
  • خوشگل
  • خون دل خوردم
  • خیس
  • خیک

د

  • داد زدن بر سر کسی
  • در به یک پاگرد یک پاشنه نمی‌گردد
  • دردسر ببرم
  • درس از بر بودن
  • در سینه دل دارم
  • در عاشقی طاقم
  • دست از حیات خود شستن
  • دست‌بردار
  • دست دراز کردن
  • دستک و دفتر
  • دست و بال
  • دست و پاچلفتی
  • دست و پادار
  • دست پاشکسته
  • دست‌مریزاد
  • دست و پا کردن
  • دست و پای خویش گم کردن
  • دست و پنجه نرم کردن
  • دک و پوز
  • دل سنگین خان از جا نجبید
  • دلش جوش می‌زند
  • دلش سیر آمده از جان
  • دلش می‌ترکد
  • دلک
  • دلم به تنگ آمد
  • دلم پرپر می‌زند / دلم پر می‌زند
  • دلم سوخت
  • دلم خون شد / دلم خون است
  • دل‌دل‌زدن
  • دلم ریخت
  • دلم می‌سوزد
  • دل من آسمانی شد حسابی
  • دل من هم دل است
  • دم‌به‌دم
  • دمت گرم / دمتان و ناز قدمتان گرم / دمش گرم
  • دندان به جگر می‌فشرم
  • دوروبر
  • دهان واکردن
  • دهن‌دریده
  • دیفال

ر

  • راه به جایی نبردن
  • راه ندارد
  • رم کردن
  • رنگ‌وارنگ
  • روراست
  • روزگارم را سیاه کرد
  • ریخته و واریخته
  • ریشه دواند

ز

  • زبانم نمی‌گردد تا بگویم
  • زد زیر قهقاه
  • زور به در رفتن
  • زیر کردن / یک نفر را زیر کردم

ژ

  • (هنوز اصطلاح وارد نشده)

س

  • سال‌های آزگار
  • سربه‌راه
  • سردر گم
  • سرسری
  • سرسنگین
  • سرک
  • سر واکرد
  • سکوت دنج
  • سلیطه
  • سنبه و زنبیل
  • سنگ تیپا خورده
  • سوت و کوروبرهوت
  • سینه خالی کردن

ش

  • شسته‌رُفته
  • شکر باد و شیرین
  • شلی ولی
  • شنفتند
  • شنگ / شنگی و شنگولی
  • شوخی و شنگی
  • شیر مرغ و جان آدمی خواستن
  • شیشک

ص

  • صفا کردی
  • صفا دادن / صفا دادن رو
  • صنمی خوش‌پروپا

ض

  • (هنوز اصطلاح وارد نشده)

ط

  • (هنوز اصطلاح وارد نشده)

ظ

  • (هنوز اصطلاح وارد نشده)

ع

  • علی ماند و حوضش

غ

  • غریبی می‌کند
  • غلط کرده

ف

  • فلّه
  • فیصله دادن
  • فیلش یاد هندستان کرده

ق

  • قدیم و ندیم
  • قربان دستت
  • قرشمال
  • قره‌قاطی
  • قصۀ سربسته
  • قوزِبالاقوز
  • قوزکرده

ک

  • کاری از دستم برنمی‌آید
  • کباده کشیدن
  • کپۀ آتش
  • کج و مج
  • کُرّه
  • کسر آیدش
  • کفتر / کفتر دست‌آموز / کفتر چایی
  • کلافه
  • کوه و کمر
  • کیپ بستن / کیپ و تنگاتنگ

گ

  • گاوه
  • گپ / گپ می‌زد
  • گرم کارش بود
  • گشنگی
  • گل از گلم شکفد
  • گلاویز
  • گل گفتی
  • گم و گور
  • گَندش عالمی را گرفته
  • گُنده
  • گوشتان اینجاست
  • گوشت به لب من باشد
  • گوشت به من باشد
  • گوشم با توست
  • گوشم سوت کشید
  • گوئی در دلش قند آب می‌کردند
  • گیر کارش چیست

ل

  • لات و لوت
  • لام تا کام حرف نزن
  • لچک بر سر / لچک به سر
  • لمیده
  • لنگر انداختن
  • لوطی
  • لیچار

م

  • مات بودم
  • مار خوش‌خط و خال
  • ماسید / ماسیده / ماسیدن
  • مست و ملنگ
  • مسلمونون
  • مغز خرخورده
  • من که باور می‌کنم دربست
  • میتی (مهدی)

ن

  • نابلد
  • ناجور
  • ناز شستش
  • ناز می‌کند
  • نچاد / نچاید
  • نشد کاروبار جور
  • نشنفت / نشنفتی
  • نفله شدن
  • نق زدن
  • نقش بر آب
  • نیش و پوز
  • نیومد

و

  • واگرد
  • وا کن / وا نمیشه / وا شده
  • وخت
  • وردار / ورداشتن
  • ورافتاده
  • وصله چسباندن به یکی
  • ولوله

ه

  • هارت و پورت
  • هدر نکردن
  • هرچه باداباد
  • هرچه شد شد
  • هر یک وجب
  • هفته‌ای بی
  • هفش ده
  • همتی جانانه
  • همچین

ی

  • یاد دردی موی را سوزن کند در پیکرم
  • یار اهل و کارها سهل است
  • ید بیضا به در کنی
  • یک امشب
  • یک دنده‌ام