روزهای‌ به‌یادماندنی عرب | آیا ایام العرب نوعی تاریخ‌نگاری است؟

مردمان صحراهای شمالی عربستان، به سبب شرایط سخت زندگی در خشک‌سار، روزی‌شان را ناگزیر از راه جنگ‌افروزی و چپاول ‌فراهم می‌کردند. جانب‌داری‌های خویشاوندی و نابه‌سامانی‌های قانونی هم به گسترش این جدال‌ها دامن می‌زد.

عرب شمال، هرروز با کسی درگیر بود. با خودش، با عرب جنوب، با عجم، با همه گلاویز بود. (۱) ولی باز همین روزهای فلاکت‌بار، مایه‌ی دل‌خوشی و شادمانی‌اش بود؛ بالاتر، به آن‌ها می‌بالید. لاف‌ها و رجز‌هایی را که روزها در میدان نبرد برابر حریفانش می‌خواند، شب‌ها برای سرگرمی خود و کودکانش بازگو می‌‌کرد. این بازگفته‌ها، نسل به نسل، سینه‌به‌سینه، منتقل شد. بازگفته‌هایی از ۱۷۰۰ روز به‌یادماندنی که بعدها “ایام العرب” نام گرفت.

اما این بازگفته‌ها به دلایل بسیاری که در ادامه خواهیم گفت قیمتی تاریخی ندارند و نمی‌توانیم آن‌ها را نوعی تاریخ‌نگاری قلم‌داد کنیم:

یکی از ویژگی‌های گوهری و جداناشدنی هرگونه نوشتار تاریخی، زمان‌مندی آن نوشتار است؛ این‌که گاه‌سنجی (تقویمی) برای گفتن رخ‌دادها داشته باشد. (۲) ولی چنین ویژگی‌ای در بازگفت‌های ایام العرب تقریباً گم‌وگور است؛ چون آن‌ها نبردها را بدون توالی زمانی بازگو می‌کنند، روشن نمی‌سازند که کدام یک از آن‌ها پیش از دیگری اتفاق افتاده است. و از سوی دیگر، چون عرب گاه‌سنجی واحد نداشت _ و هرقبیله‌ای روی‌دادی‌ را سرآغاز گاه‌شمار خویش قرار می‌داد _ ما نیز نشانه‌ای در دست نداریم تا بتوانیم خودمان زمانی را برای آن رخ‌دادها برآورد کنیم.

افزون بر این، خودآگاهی تاریخی که یکی از زمینه‌های اصلی پیدایش تاریخ‌نگاری در یک جامعه است در بین مردم عرب آن دوره به چشم نمی‌خورد. آن‌ها حتا واژه‌ای معادل “تاریخ” ندارند؛ بلکه به اصل وجود دانشی به نام “دانش تاریخ” آگاهی ندارند. بنابراین به‌هیچ‌روی نمی‌توان ایام العرب را نوعی تاریخ‌نگاری دانست.

این نگره، هنگامی بیش‌تر قوت می‌یابد که در جریان باشیم سخن‌پردازان عرب در قرن دوم تا چهارم هجری از درون‌مایه‌ی بازگفت‌های ایام العرب برای گردآوری و نگارش تاریخ ادبیات بهره ‌جسته‌اند. در حقیقت، ایام العرب در نگاه خود آن مردم، به‌سان حماسه‌های دلیرانه‌ی یک ایل و خانواده است که چیرگی آن‌ها در میدان نبرد تا سال‌های سال می‌تواند مایه‌ی سرافرازی آنان به حساب آید. و یکی از پایه‌های اصلی‌‌ حماسه “رجزخوانی” است که در آن دوره بیش‌تر به شکل شعر، ‌تجلی می‌یافت. این اشعار تا سال‌ها برای سرگرمی و فخرفروشی میان‌شان به صورت زبانی (شفاهی) نقل ‌می‌شد تا آن‌که در آغاز دوره‌ی تاریخ‌نگاری اسلامی به صورت نوشتاری (مکتوب) درآمد و در کتب تاریخی تپانده شد.

افزون بر همه‌ی این‌ها، از خرمن این همه بازگفته‌های ایام العرب نمی‌توان خوشه‌ای برای تاریخ مردم عرب چید و دستِ‌کم با سرگذشت زندگی مردم شمال عربستان آشنا شد.

این بازگفته‌ها در خوش‌بینانه‌ترین حالت، تنها کلکسیونی از تاخت‌وتازهای طایفه‌ای است که شاید بتوان به لحاظ فرم و محتوا در آن شاخصه‌های ادبیات حماسی را پیدا کرد. زیرا که فرم‌شان شعر و محتوای‌شان: بازگفت نبرد قهرمانانی از دل یک طایفه با اپوزیسیون و مخالفان آن طایفه است که در راه پاس‌داری از منافع و حیثیت خاندان‌شان دلاوری‌هایی را به نمایش می‌گذارند. (۳)

افزون بر ارزش ادبی ایام العرب، باید قدر آن را از جهت دیگری هم بدانیم؛ و آن تأثیری است که بر تاریخ اسلام و تاریخ‌نگاری اسلامی گذاشته است.

در میانه‌ی سده‌ی اول، وقتی‌که دوباره آن مشاجرات طایفه‌ای بالا گرفت _ البته این بار در بصره و کوفه _ تاریخ‌نگارانی در این بحبوحه، به غرض‌های مختلف، شروع به ثبت گزارشاتی ساختگی از آشوب‌ها و درگیرهای میان قبایل مسلمان و قبایل ازاسلام‌بازگشته کردند. عمده به این خاطر ‌که ردونشان قبیله‌ای را در این ماجرا پررنگ کنند و جامی را به کلکسیون افتخارت‌ قبیلگی‌شان اضافه کنند.

ایضا تک‌نگاری‌هایی در دوره اسلامی راجع‌به قبایل عرب نوشته شده که به واقع، دنباله‌ی همان نگرش‌های قوم‌وخویشی قبل از اسلام نسبت به حوادث و رخ‌دادهاست یا می‌شود گفت این‌ها پیوستی است از بازگفته‌ها و اشعار ایام العرب که توسط شاعران و بزرگان قبایل سروده شده بودند. و تحقیقا هم  عمده ویژگی‌های آن‌ها مانند لافیدن و نازیدن را در خود بسیار دارد.

پس  همان دید بسته  و محدودی که راویان ایام العرب  به ایل‌و‌تبار خود داشتند و شیوه‌ی بیانی که در نقل افتخارات داشته‌ونداشته قوم‌شان از جهت درشت و غلنبه‌سازی داشتند، کمابیش همان دید و شیوه‌ی بیان در تاریخ‌نگاری‌های اوایل دوره‌ی اسلامی نیز مشاهده می‌شود.

و هم ازاین‌روست که پی‌بردن به زمینه‌ی پیدایش بسیاری از نبردها در اوایل دوره‌ی اسلامی، بدون عنایت به اسباب و علل جنگ‌های ایام العربِ دوره‌ی جاهلی، شدنی به نظر نمی‌آید. گرچه گذرگاه پیش‌آمد این روی‌دادها و انگیزه‌ی نمایش آن‌ها در دوره‌ی اسلامی دیگرگون از مجرا و اسباب وقوع آن در دوره‌ی جاهلیت عرب است.

غافل نشویم که تتبع و تحقیق درباره‌ی شاخصه‌های تاریخ‌نگاریِ اوایل دوره‌ی اسلامی هم می‌تواند ما را به‌تر با فضای گزارشات ایام العرب قبل از  اسلام مأنوس کند و از این راه، قدری بیش‌تر درباره‌اش مطلع بشویم.

پی‌نوشت:
۱_  چند نمونه از نبردهای عرب‌های شمال:

“یوم فجار”: نبردی میان خود عرب‌های شمال (معروف به عدنانی‌ها).

“یوم خزازى، یوم بُعاث و یوم البَیْضاء”: از جمله نبردهای میان عرب‌های شمال با عرب‌های جنوب (معروف به قحطانی‌ها).

“یوم ذی قار”: نبردی میان عرب با غیرعرب (ایرانی‌ها).

۲_  در اصطلاح علمی به آن گاه‌شناسی یا گاه‌نگاری یا گاه‌شماری یا “کرونولوژی” می‌گویند.

۳_  کم‌وبیش در شعر تمامی شاعران نامور عرب چون: “اَعشىٰ، عَنْتَره، حارث بن حلّزه، عامِر بن طُفیل و خَنسا” وصف ایام العرب طنین‌انداز شده است.

به اشتراک‌گذاری یادداشت
پیشنهاد مطالعه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *