همه میدانیم که نوشته هر چه سادهتر باشد بیشتر به خوانندهاش سود میبخشد و از درجۀ درک و دریافت او دور نمیافتد.
نوشتهای ساده به حساب میآید که نویسندۀ آن با وجود داشتن دانش ادبی فراوان و دانستنیهای رنگارنگ دیگر تلاش میکند گنگ و پیچیده ننویسد.
در حقیقت، سادهنویسی نتیجۀ استادی و آزمودگی نویسندۀ ماهر است نه میوۀ ناکارآمدی نویسندۀ نوپیشه.
سادهنویسی با بسیاری از نشان و نمودهای خوشقریحگی و ذوقمندی همراه است که نوشتۀ سست و نازیبای نوآموز فاقد آن است.
سادهنویسی به مفهوم پرهیز از واژههای بیگانه، دوری از عبارتهای چند متری و کشدار، و اجتناب از مفاهیم نامفهوم است.
از سوی دیگر، نوشتۀ ساده آن نیست که از جملههای پیش پاافتاده و نارس و دستخورده نویسندگان دیگر ساخته شده باشد.
به بیانی روشنتر، سادهنویسی بیشتر از آنکه مربوط به کلمات و جملات باشد، مربوط به مضمون و محتواست. یعنی بایست محتوای نوشتۀ ما به گونهای استادانه سروسامان یابد که برای مخاطب خاص خود به آسانی خوردن آب فهمیدنی باشد.
همچنین متن ساده آن نیست که واژهها در آن بیجهت شکسته شدهاند و الفاظ به شکل کوچه و بازاریشان در آن به کار بسته شدهاند.
چه بسا ممکن است متنی محاورهای نیز باشد ولی آنچنان چلاندهشده و بیعصاره باشد که کسی حاضر به خواندن آن نباشد. افزون بر اینکه در بیان هر موضوع و سوژهای نمیتوان به سراغ زبان محاوره و الفاظ شکسته و عوامانه رفت.