خم‌وچم | گلچینی از اصطلاحات عامیانه

این فهرستی از ترکیبات و اصطلاحات عامیانه است که هر بار پس از شنیدن از کسی و یا خواندن از لای کتابی آن‌ها را در گوشۀ دفتری ثبت می‌کردم.

 

♦ آ

  • آب از آب نجبید
  • آب از اینجا می‌خورد
  • آب به روی زدن
  • آب پاکی رو رو دستش یه هو نریز
  • آب دهان آمدن
  • آبم می‌کند
  • آب نطلبیده
  • آب‌ها از آسیاب افتاد
  • آدم کُرّه‌‎بز
  • آش دهن‌سوز
  • آفتاب زرد

 

 


 

 

♦ الف

  • ابروها را درهم کشید
  • ابوطیاره
  • اخم به هم کشیده
  • ازآب‌گرفته
  • ازآدم‌به‌دور
  • ازآن‌بتر
  • ازپاافتاده
  • ازجنگ‌برگشته
  • از چارباغ تا دم سرشور
  • از خر شیطان فرود آمدن
  • اختیاری چاردیواری
  • از شما چه پنهان
  • افندی | افندی‌پیزی
  • اکبیری
  • الدنگ
  • امشو
  • ای داد از تو | ای داد برمن

 

 


 

 

♦ ب

  • باب دندان
  • با تپانچه تند آتش کرد
  • با پنبه سر بریدن
  • باروبنه
  • باداباد
  • بتر از بد
  • بدم می‌آید
  • بدوبیراه
  • برآماسیده و ماسیده
  • برای اهلش باید گفت
  • بر باد دادن
  • بر سیم آخر زدن
  • برق زدن | چشم‌هایش برق می‌زد
  • بروبیا
  • بزدل
  • بغرنج
  • بگومگو
  • بلغور
  • بلوا
  • بلوف
  • بو بردن
  • بووبرنگ
  • بها شکستن
  • به تنگ آمده‌ایم
  • به چشم آمدن
  • به خود امدن
  • به دامان بلا چسبی
  • به روی خود نمی‌آورد
  • به‌سلامت
  • به‌گوشش خوانده که
  • به‌هرحال
  • بیخ ریشم ماندند
  • بی‌خود
  • بی‌راه نمی‌گوید
  • بی‌گدار به آب زدن
  • بی‌هواروهوله

 

 


 

 

♦ پ

  • پاپیچ عمر
  • پاچه‌ورمالیده
  • پاره‌پوره
  • پاییدن
  • پخشید | پخشیده
  • پدرسوخته
  • پدرمرده
  • پرپر شدن
  • پرسه زدن
  • پستو
  • پس‌کوچه
  • پشنگ
  • پشّه بند
  • پُک | پک می‌زد
  • پلکیدن
  • پنبه‌وچینه
  • پنجره‌ها بسته و درها گرفته کیپ
  • پوده و سوده
  • پوز
  • پوزخند
  • پوک‌وپیر
  • پیچ‌واپیچ
  • پیسی
  • پیش می‌آید
  • پیله کردن

 

 


 

 

♦ ت

  • تروخشکش کردن
  • تکمه
  • تک‌وتوک
  • تلنگر
  • تن به ظلم دادن
  • تنگ غروب
  • توپ‌و‌تشر
  • تف بر …
  • تک‌وتنها
  • توبۀ گرگ
  • توله
  • تیپای بیغاره
  • تیرباران کردند
  • تیرهای کاری

 

 


 

♦ ث

 

 


 

 

♦ ج

  • جا افتادن | جا نیفتادن
  • جا خوردن
  • جاروجنجال
  • جان برادر | جان خواهر
  • جان دارم
  • جانم به لب آمد
  • جای شکر باز هم باقی است
  • جگرم خون مکن
  • جوربه‌جور
  • جور در آمد
  • جون | جونم

 

 


 

 

♦ چ

  • چانه زدن
  • چپق | چیق چاق کرده
  • چانه گرم کردن
  • چشم واکردم
  • چندش
  • چندوچون
  • چوب‌دار
  • چها
  • چه بد شد
  • چه بگویم
  • چه پنهان
  • چه پیش آید
  • چها کردی

 

 


 

 

♦ ح

  • حال دادن
  • حرف به خرجش نرود
  • حرف جفنگ
  • حرف مفت
  • حقا
  • حوصله کردم

 

 


 

 

♦ خ

  • خاک بر باد دادن
  • خدا نکند | خدا نکرده
  • خب بگو
  • خرشان کرده
  • خزعبلات
  • خسته در کوه و کمر مانده
  • خط‌خرچنگ‌قورباغه
  • خم‌وچم
  • خندۀ قهقاه
  • خواب خرگوشی
  • خوابم نمی‌آید
  • خوب‌تر از خوب
  • خوشگل
  • خون دل خوردم
  • خیس
  • خیک

 

 


 

 

♦ د

  • داد زدن بر سر کسی
  • در به یک پاگرد یک پاشنه نمی‌گردد
  • دردسر ببرم
  • درس از بر بودن
  • در سینه دل دارم
  • در عاشقی طاقم
  • دست از حیات خود شستن
  • دست‌بردار
  • دست دراز کردن
  • دستک‌ودفتر
  • دست‌وبال
  • دست‌وپاچلفتی
  • دست‌وپادار
  • دست‌پاشکسته
  • دست‌مریزاد
  • دست‌و‌پا کردن
  • دست‌و‌پای خویش گم کردن
  • دست‌و‌پنجه نرم کردن
  • دک‌و‌پوز
  • دل سنگین خان از جا نجبید
  • دلش جوش می‌زند
  • دلش سیر آمده از جان
  • دلش می‌ترکد
  • دلک
  • دلم به تنگ آمد
  • دلم پرپر می‌زند | دلم پر می‌زند
  • دلم سوخت
  • دلم خون شد | دلم خون است
  • دل‌دل‌زدن
  • دلم ریخت
  • دلم می‌سوزد
  • دل من آسمانی شد حسابی
  • دل من هم دل است
  • دم‌به‌دم
  • دمت گرم | دمتان و ناز قدمتان گرم | دمش گرم
  • دندان به جگر می‌فشرم
  • دوروبر
  • دهان واکردن
  • دهن‌دریده
  • دیفال

 

 


 

 

♦ ذ

 

 


 

 

♦ ر

  • راه به جایی نبردن
  • راه ندارد
  • رم کردن
  • رنگ‌وارنگ
  • روراست
  • روزگارم را سیاه کرد
  • ریخته‌واریخته
  • ریشه دواند

 

 


 

 

♦ ز

  • زبانم نمی‌گردد تا بگویم
  • زد زیر قهقاه
  • زور به در رفتن
  • زیر کردن | یک نفر را زیر کردم

 

 


 

 

♦ ژ

 

 


 

 

♦ س

  • سال‌های آزگار
  • سربه‌راه
  • سردر گم
  • سرسری
  • سرسنگین
  • سرک
  • سر واکرد
  • سکوت دنج
  • سلیطه
  • سنبه و زنبیل
  • سنگ تیپا خورده
  • سوت‌وکوروبرهوت
  • سینه خالی کردن

 

 


 

 

♦ ش

  • شسته‌رُفته
  • شکر بادوم شیرین
  • شلی ولی
  • شنفتند
  • شنگ | شنگی و شنگولی
  • شوخی و شنگی
  • شیر مرغ و جان آدمی خواستن
  • شیشک

 

 


 

 

♦ ص

  • صفا کردی
  • صفا دادن | صفا دادن رو
  • صنمی خوش‌پروپا

 


 

 

♦ ض

 

 


 

 

♦ ط

 

 


 

 

♦ ظ

 

 


 

 

♦ ع

  • علی ماند و حوضش

 


 

 

♦ غ

  • غریبی می‌کند
  • غلط کرده

 

 


 

 

♦ ف

  • فلّه
  • فیصله دادن
  • فیلش یاد هندستان کرده

 

 


 

 

♦ ق

  • قدیم و ندیم
  • قربان دستت
  • قرشمال
  • قره‌قاطی
  • قصۀ سربسته
  • قوزِبالاقوز
  • قوزکرده

 

 


 

 

♦ ک

  • کاری از دستم برنمی‌آید
  • کباده کشیدن
  • کپۀ آتش
  • کج‌ومج
  • کُرّه
  • کسر آیدش
  • کفتر | کفتر دست‌آموز | کفتر چایی
  • کلافه
  • کوه‌وکمر
  • کیپ بستن | کیپ‌وتنگاتنگ

 

 


 

 

♦ گ

  • گاوه
  • گپ | گپ می‌زد
  • گرم کارش بود
  • گشنگی
  • گل از گلم شکفد
  • گلاویز
  • گل گفتی
  • گم‌وگور
  • گَندش عالمی را گرفته
  • گُنده
  • گوشتان اینجاست
  • گوشت به لب من باشد
  • گوشت به من باشد
  • گوشم با توست
  • گوشم سوت کشید
  • گویی در دلش قند آب می‌کردند
  • گیر کارش چیست

 

 


 

 

♦ ل

  • لات‌ولوت
  • لام تا کام حرف نزن
  • لچک‌ بر‌ سر | لچک به سر
  • لمیده
  • لنگر انداختن
  • لوطی
  • لیچار

 

 


 

 

♦ م

  • مات بودم
  • مار خوش‌خط و‌خال
  • ماسید | ماسیده | ماسیدن
  • مست‌و‌ملنگ
  • مسلمونون
  • مغزخرخورده
  • من که باور می‌کنم دربست
  • میتی (مهدی)

 

 


 

 

♦ ن

  • نابلد
  • ناجور
  • ناز شستش
  • ناز می‌‌کند
  • نچاد | نچاید
  • نشد کاروبار جور
  • نشنفت | نشنفتی
  • نفله شدن
  • نق زدن
  • نقش برآب
  • نیش‌و‌پوز
  • نیومد

 

 


 

 

♦ و

  • واگرد
  • وا کن | وا نمیشه | وا شده
  • وخت
  • وردار | ورداشتن
  • ورافتاده
  • وصله چسباندن به یکی
  • ولوله

 

 


 

 

♦ ه

  • هارت‌وپورت
  • هدر نکردن
  • هرچه باداباد
  • هرچه شد شد
  • هر یک وجب
  • هفته‌ای بی
  • هفش ده
  • همتی جانانه
  • همچین

 

 


 

 

♦ ی

  • یاد دردی موی را سوزن کند در پیکرم
  • یار اهل و کارها سهل است
  • ید بیضا به در کنی
  • یک امشب
  • یک دنده‌ام

 

به اشتراک‌گذاری یادداشت
پیشنهاد مطالعه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *